زنان؛ کدام راه حل؟ کدام جنبش؟
پروین کابلى

بیانیه زنان: راه حل پنج ماده ای ما زنان برای برون رفت از "بحران"؟ به حق بحثها و مجادلاتی را در اپوزیسیون ایران بوجود آورده است. هم اکنون تعداد کسانی که زیر این بیانیه را امضا کرده اند چند برابر شده و چند نفری از شخصیت های "ملی" و ادبا هم "ملت" را به پیوستن به این بیانیه فرا خوانده اند .

به نظر من این بیانیه را باید از چند لحاظ  مورد بررسی قرار داد. تلاش من این است که این موارد را در مقابل خواننده قرار دهم و به بررسی آنها بپردازم .

اولین هدف نویسندگان گله گذاری از موسوی و کروبی است که چرا این آقایان ما زنان را ندیده اند و دارند حق ما را پایمال میکنند. راه حلهائی که "دولت در تبعید" آقایانی مانند گنجی و سروش وغيره هم پذیرفته اند. همین  بند اول بیانیه یعنی مخاطبین آن جایگاه امضا کنندگان را در جدالی که بر سر قدرت در ایران در جریان است را روشن میکند. اینکه این دوستان خود را به کدام جبهه متعلق میدانند و ادعای تعلق به کدام جنبش را دارند مهم نیست. مهم این است که محتوی بیانیه آنها را در کنار مخاطبین خود قرار میدهد. البته مشکل همین نیست. این دوستان نگرانی هائی هم دارند. اینها میدانند اگر تقی به توقی خورد و جماعت کروبی و موسوی قدرت را بدست گرفتند میتوانند با همین چند ماده (که حتما تعداد زیادی از ملیون آن را امضا خواهند نمود) در فردای جابجائی قدرت حضور داشته باشند. در همین رابطه ترکیب امضا کنندگان این بیانیه دلیل روشن دیگری بر این واقعیت است. امضا کنندگان ظاهرا از طیف های مختلف و بدون وابستگی تشکیلاتی و حزبی هستند. همین موقعیت به نظر میرسد یکی از کارتهای مهمی است که امضا کنندگان بر آن تاکید خواهند نمود .

بیانیه اگر چه با در گیومه گذاشتن کلمه "بحران" میخواهد به نوعی بیانیه موسوی کروبی را با نگاهی انتقادی مورد خطاب قرار دهد وآشکارا با گفتن "ما بر این باوریم که مسائل زنان، بخش عمده ای از "بحران" جاری است و بدون دیدن و ارائه راهکار برای حل آن"٬ حل مسئله زنان را به دامن موسوی و کروبی می اندازد.

بیانیه از این اشکلات "لپی" زیاد دارد و من تصمیم ندارم که وارد تک تک نکات آن بشوم. این بیانیه کوتاه ولی روشن نشان میدهد که آن طیف از جنبش زنان که خود را "مستقل" میداند و حاضر نیستند که با عضویت در هیچ حزب و جریانی خود را "آلوده" کند٬ چگونه راحت و بدون هیچ مقاومتی به دامن جنبش سبز حکومتى و یا هر جنبش ضد زنى می افتند. این مشکل تنها مشکل امضا کنندگان اين بيانيه نیست٬ بخش عظیمی از فعالين جنبش حقوق زن سياست حزب گريزى را به دوستى و نزديکى هر چند خجول با اپوزیسیون ملی – اسلامى ترجمه ميکند. اگر نه چگونه میشود هنوز هم در خارج بود و خواهان سرنگونی آپارتاید جنسی نبود؟ این دوستان به بحثی که پیرامون بیانیه درگرفته بسنده میکنند و بعنوان یک نقطه مثبت از آن نام میبرند و متوجه نیستند که این بیانیه یک عقبگرد جدی در مبارزه زنان براى برابرى زن و مرد است.

اما چرا بیانیه با چنین محتوائی تنظيم شده است؟ بیانیه همانطور که گفتم مخاطبان ویژه ای دارد. میخواهد در فردای تغییرات ایران نقش بازی کند. دست به عصا راه رفتنش برای جمع کردن نیرو است. میخواهد همه را جمع کند. "همه با هم"! اما به این معضل جواب نمیدهد که همه با هم برای چی و چه هدفی؟ برای سرنگونی آپارتارید جنسی در ایران؟ خوب چرا این را با صراحت اعلام نمیکنید؟ آیا یادتان رفته که دعوای کنونی بقول شما این "آقایان" برسر لحاف ملا است. حاکم کردن آپارتاید جنسی و تحقیر و ستم بر زنان در جمهوری اسلامی بدون شرکت فعال تک تک دست اندرکاران امروزی و دیروزی جمهوری اسلامی امکانپذیر نبوده است.

می پرسید چرا زنان را فراموش کرده اند؟ حتما به دلیل سازمان دادن دولت در تبعید دچار استرس شده اند! معلوم است که نمیخواهند اوضاع از این بدتر نشود. اینان باید از کره مریخ آمده باشند که سه دهه مبارزه زنان را در ایران از یاد برده باشند؟ مگر یادشان رفته که تاریخا زنان اولین جنبشى هستند که آشکارا در مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفتند و این جدال به یکی از بنیادتری جدلهای جمهوری اسلامی تبدیل شده است؟  بارزه زنان بر کسی در جمهوری اسلامی پوشیده نبوده و نیست. از حقوق مساوی در خانواده تا مبارزه برای تساوی حقوق اجتماعی یک رکن اساسی مبارزه زنان در ایران بوده است. بی دلیل نیست که جنبش زنان در ایران یکی از رادیکال ترین جنبش های معاصر در جهان است و همبستگی با آن از طرف جنبش های رادیکال و مردم آزادیخواه در سراسر جهان یک مشخصه بارز آن است. همبستگی اى که  خود را اساسا در هم سرنوشتی با مردم  ایران تداعی میکند.

سوال این است که آیا این دوستان این را نمیدانند و خبر ندارند که مسئله دیگر "انتخابات" و "رای من کجاست؟" نیست بلکه همه منتظر آمدن سیل هستند؟ آیا متوجه نیستند که "آقایان" کروبی و موسوی و دولت در تبعيد گنجى و سروش و غیره میخواهند جلو آمدن سیل را بگیرند؟ این آقایان واقفند سیل که آمد همه آنها را با خود خواهد برد و به کسی رحم نخواهد کرد. قول میدهم که هنگام آمدن این سیل هیچکس اینگونه  بیانیه ها را بیاد نمی آورد .

در نیت خیر این دوستان هیچ شکی نیست. اما با نیت خیر هیچ حکومتی به حقوق مردم تن نداده و هیچ دیکتاتوری برابری طلب نشده است. برای به سرانجام رسیدن امر اجتماعى زنان برای یک جامعه انسانی و برابری طلب شرط اول سرنگونی جمهوری اسلامی است. نه یک ذره کمتر. اما این امر بدون متشکل شدن ممکن نیست. بدون تشکلی که نماینده یک جنبش سياسى راديکال و بشدت آزاديخواه باشد٬ نمیشود خواهان تغییرات جدی در موقعیت زنان در ایران شد. یکی از شروط این متشکل شدن، به زیر سوال بردن ترس از متشکل شدن و حزبی بودن فعالین جنبش برابری طلب در ایران است. تغییرات بنیادی و اساسی در تاریخ بوسیله گروههای متشکل و احزاب سياسى واقعیت پیدا کرده است. مگر نميبيند که "آقای" کروبی و موسوی متشکل هستند و حکومت نوع خودی را میخواهند؟ شما چرا هنوز در حباب دوران شکست "ما متعلق به هیچ حزبی و جریانی نیستيم" سیر میکنید؟ خیر خواهی شما به جای خود. اگر میخواهید کاری کنید و حرکتی را سازمان دهید باید متوجه اين هم باشيد که حزب سياسى لازم داريد. اگر نه که صرفا با بیانیه منتشر کردن و امضا جمع کردن کاری را نمیشود از پیش برد.  

برای رفع تبعیض برعلیه زنان باید بدون هیچ توهمی: "خواهان تامين فورى برابرى کامل زن و مرد در شرکت در حيات سياسى جامعه در سطوح مختلف، لغو کامل آپارتايد جنسى، برابرى کامل حقوق و موقعيت قانونى زن و مرد در خانواده. برابرى کامل زن و مرد در قلمرو اقتصادى و اشتغال حرفه اى، لغو کليه قوانين و مقررات و راه و رسم هاى دست و پاگير و عقب مانده اخلاقى، فرهنگى و ناموسى که نافى استقلال و اراده مستقل زن و شخصيت او بعنوان يک شهروند متساوى الحقوق در جامعه است. آزادى بى قيد و شرط انتخاب لباس، لغو هرنوع شرط و شروط رسمى و يا ضمنى بر مقدار و نوع پوشش مردم، از زن و مرد، تلاش فشرده و مستقيم نهادهاى ذيربط دولتى براى مبارزه با فرهنگ مردسالارانه و ضد زن در جامعه شد". (برگرفته از بیانیه حقوق زنان دفتر سیاسی حزب اتحاد کمونیسم کارگری)

 بیانیه راه حل پنج ماده ای زنان جایگاه واقعی یک جنبش معین را نشان میدهد. جنبشی  که هنوز از شکست انقلاب 57 درس نگرفته است و میخواهد با شعار ظاهرى "استقلال جنبش زنان" – که معلوم ميشود اسم رمز مقابله با احزاب کمونيست و انقلابى است - یکبار دیگر تلاش سه دهه برای رهائی زنان در ایران را به سازش بکشد . *